ساعت مرگ...

                                                
سلام.
گفته بودم ممکنه یه یه ماهی نیام.اما اگه بیام حتما مینویسم....
یه چیزی....تا حالا فکر کردی که کی میمیری؟....چه ساعتی میمیری؟......چند ثانیه رو گذروندی یا چقدر دیگه وقت داری واسه نفس کشیدن؟؟؟.....یا به قول خانوم کتابی یه این آیتما فکر کرده بودی؟؟؟......بعضییا تا بهشون میگی مرگ میگن این چه وضع حرف زدنه؟؟؟؟........اما مگه مرگ چشه؟........خداییش منم یه نمه میترسم....نه از اینکه بمیرم.از اینکه چه جوری بمیرم.......یکی دوست داره از یه جا پرت شه بعد بمیره.....یکی دوست داره به قتل برسه(‌چقدر زاغارت نه ؟).....یکی میگه می خوام تو خواب بمیرم.......یکیم میگه معمولیش خوبه..........تو این مدتی که بنده چشم به جهان گشودم (‌‌!)‌ مرگا مختلف بودن.......مثلا یکی از دانشجوهایی که من میشناسمش مشگفت که یه پسره شب خوابید....صبح هر چی صداش زدیم بلند نشد....بعدم فهمیدیم که مرده بیچاره!‌( شایدم باچاره) ........یا همین ۳-۴ ماه پیش یکی دوستامون با ماشین تو راهه زنجان رفت زیره تریلی.....میگفتن اونقدر خونریزی داشته که نتونستن غسلش بدن........تمامه اعضای بدنشم از یه گوشه ای گیر آورده بودن......نمی خوام حالتو بد کنم یا از وبم فراریت بدم اما به هر حال اون مرد.....تو اوج جوونیش.....تو ۳۰ سالگی.... کسی که میتونست بیشتر از اینا زندگی کنه.......اما یکی میگفت اون خودش خواست.....سرعتش بالا بود......نتونست کنترل کنه....

                                                  Graveyard

یا پارسال یکی از همکارای بابام ...... به خاطر اینکه یه کیسه سیمان تو شومینشون گیر کرده بود ..........مسموم شدن.......۴ نفر بودن.........بعد از یه هفته پیداشون میکنن........شوهرو پسرش هر دوتا مرده بودن......خودشو دخترشم تا یه ۲ هفته ای تو کما بودن....الآنم خودش گوشش سنگین شده......همیشم میگه کاش منم رفته بودم......به هر حال اینم یه جورشه......میدونم الآن میگی  چه ننر ...... چه مسخره.......چه نا امید........چه و چه های دیگه....اما خداییش (‌با لحن مجید صالحی خوانده شود‌) اگه بهت روزنامه بدن چی کار میکنی اول؟؟؟...........نمیری تو صفحه ی حوادث؟؟؟؟............نگو نه که باور نمیکنم....چون منم همینم.......راستی انقدر نوشتم یادم رفت آدرسو بهت بدم.اینجاست........فقط قبل از رفتنت قد و وزنتو به خارجکی حساب کن پلیز!!!!........این یه سایته جالبه فقط واسه سرگرمی......یا هر چی خودت اسمشو میذاری.......

تنوع یک ماهه :

سلام.
این عکسا رو میذارم تا یه کم تنوع ایجاد شه!!!!شاید تا ۱ ماه دیگه نتونم بیام.اما اگه اومدم حتما یه چیزی مینویسم

جک ( ۲ )

© Franco Vogt/AX075287
با اینکه می دونم کسی در انتظار جکای ۲ نبود ولی با این حال این بقیه ی جکاس‌:


- ترکه 19 تا بچه داشته،‌ بهش میگن: چرا یک بچه دیگه نمیاری، رُند شه؟! میگه: فرزند کمتر، زندگی بهتر
!

- ترکه میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ ترکه میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!

- دو تا ترکه میرن یک رستوران کلاس بالا، ‌دو تا کوکا سفارش میدند‌، بعد هم یکی یک ساندویچ از کیفشون درمیارند، ‌شروع می‌کنند به خوردن. گارسونه میاد میگه: ‌ببخشید،‌شما نمی‌تونید اینجا ساندویچ خودتونو بخورید. ترکا یک نگاهی به هم می‌کنند، ‌ساندویچاشونو باهم عوض می‌کنند!

- ترکه 10 تومن میندازه تو صندوق صداقات، هنوز دوقدم رد نشده بوده،‌ یک ماشین میزنه بهش، درب و داغونش میکنه. همون وقت یک بابای دیگه‌ای داشته یک پولی مینداخته تو همون صندوق، ‌ترکه با حال زار پامیشه، ‌میگه: آقا پولتو اونتو ننداز، اون صندوقش خرابه!

- ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش،‌ بابای طرف گوشی رو برمیداره، هول میشه میگه: ‌ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقیقه!

- ترکه کفترشو گم میکنه، تو روزنامه آگهی میده: بیه بیه!

- کرده تو کردستان پونزده نفرو می‌کشه، تو دادگاه به حداکثر مجازات محکوم میشه. می‌گیرن شلوارشو درمیارن،‌ پاش استرچ می‌کنند

- ترکه تو اتوبوس واستاده بوده، یهو میبینه بند کفشش بازه. به کنار دستیش میگه: آقا قربون دستت، ‌یک دقیقه این میله رو نگردار من بند کفشم رو ببندم!

- ترکه زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این چه تصاویره مستهجنی بود که تو ان سریال امام علی نشون دادید؟! یارو بهش میگه: قربان ما که فقط پاها رو نشون دادیم. ترکه میگه: بابا تلوزیون من پرش داشت، همه جاشو دیدیم!

- ترکه زنگ میزنه به صدا سیما، میگه: بابا این چه وضعیه؟! این سریال امام علی که همش بدآموزی داره! یارو میگه:‌چرا آقا؟‌ برای چی؟ ترکه میگه:‌ بابا الان دو هفته‌ست هروقت میام پسرمو تنبیه کنم،‌ میدوه میره تو کوچه لخت میشه!

- یارو ترکه تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، ترکه میگه: بچه‌ها در رین صاحابش اومد!

-ترکه میره راهپیمایی میبینه شلوغه بر می گرده!