نوشی

۱ )خوابگرد :
همسایه عزیز:
 نوشی جان
به من بگو به جز این که خبر گرفتاری‌ات را این‌جا بگذارم و درخواست کنم که دیگران هم از گرفتاری حقوقی تو غافل نباشند و به قول ملکوت صدای تو را به عنوان یک زن انعکاس دهند تا شاید به گوش مسولان قضایی برسد، خودت بگو همسایه‌ی سر به زیر همه‌ی ما؛ چه کار دیگری می‌توانم بکنم؟

۲ ) مخاطب پست امروز من فقط یک نفره : مردی به اسم سرجیو ، بابای جوجه های نوشی

۳ )نوشی: من نیاز به کمک فوری یه وکیل دادگستری (ترجیحا خانوم و البته نه دانشجو) دارم که فردا از ساعت هفت و ربع صبح تا خدا میدونه کی عصر در کنارم باشه. ما فرصت ابطال تمبر و واگذاری وکالت به ایشون رو قطعا نخواهیم داشت. (چون ممکنه یه صبح تا ظهر طول بکشه و وقت منم خیلی کمه) اما مایلم ایشون همراه من باشه تا در صورتی که کسی جایی بخواد از بی اطلاعیم نسبت به قوانین حقوقی استفاده کنه به داد من برسه. این جوری من دوباره یه روز دیگه عقب نمی افتم.

۴ ) دعای دسته جمعی برای نوشی

نظرات 1 + ارسال نظر
کوچک کویری شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.hathat.persianblog.com/

سلام...من فکر کنم هر اتفاقی که واسه آدمه میوفته یه حکمتی توش بوده....................خدا مشکلاته همرو حل کنه.....یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد